سفارش تبلیغ
صبا ویژن
|| مدیریت || شناسنامه || پست الکترونیــک ||  RSS  ||
بازهم فقط تویی که می پرستمت


در هجای رفتنت

دل به هیچ واژه ای نبسته ام

باز هم فقط تویی

که می پرستمت

دارایی بی هیچ سوال من!

آنگاه که می آیی

_ درشبانِ تیره و تاریک _

دلگیر از خورشید

به تو اقتداء خواهم کرد

دیگه هوامُ نداری

این روزا چه زود بهت بر می خوره
نمی دونم که باید چیکار کنم

دیگه این روزا هوامو نداری
این روزا پنهونی گریه می کنی

چی شده ابریه آسمونِ تو؟
هستی و انگاری نیستی پیش من

چقد این روزا بهونه گیر شدی
نکنه دلت هوایی شده باز

این روزا سهم من از چشمای تو
آخه من چی کم گذاشتم واسه تو

 

 

نمی دونم که دلت از چی پُره
اخلاقت مدّتیه همینطوره

هوای اشکِ چشمامُ نداری
تو که حالِ خنده هامُ نداری

کی شکسته دلِ مهربون تو؟
آخه من چیکار کنم بدونِ تو؟

نکنه از من و دل تو سیر شدی
بگو که به عشقِ کی اسیر شدی

یه بغل غصه و دلواپسیه
که حالا قسمتِ من بی کسیه

انفجار و آتش و دود ...

باز دوباره اتفاقی، داره تو هوا می افته
داره باز دوباره بمبی، بی سر  و صدا می افته

توی روزنامه می خونی: انفجار و آتش و دود ...
آدم انگاری دوباره، یاد کربلا می افته

بوی پیراهنِ سوخته، بوی تاول، تنِ سوخته
بدنای تیکه پاره زیرِِ دست و پا می افته

خونه تو هجومِ پاییز، خونه زیرِ بارِ آوار
توی حوضِ خونه عکسِ اشکِ ماهیا می افته

داریم عادت می کنیم ما، به صدای بمب و آتش
داره تویِ گوش دنیا این صداها جا می افته

حالا موسیقی موشک، حالا موسیقی راکت
تندیس خشم و خشونت، داره از هوا می افته

خونه تو هجومِ پاییز، خونه زیرِ بارِ آوار
توی حوضِ خونه عکسِ اشکِ ماهیا می افته

اتفاقی نمی افته

می شنوی که اتفاقی نمی افته، اشتباه شده،
اینجا هر اشتباهی بی دلیل اتفاق نمی افته

باورت نمی شه دارن دل ما رُ خواب می کنن، با قصه ای که هرگز گذرش به کلاغ نمی افته


می شنوی که اتفاقی نمی افته، سایه ی لاله به داغی نمی افته

آسمونا آبی و مزرعه سبزه، گذر ملخ به باغی نمی افته


وقتی که میونِ این کوچه ی بن بست چاه می کنیم،
تا انتها رسیدن غیر ممکن ترین خیالاته

ما با این که می دونیم، آخر قصه مرگ می رسه، امّا هنوز دلامون دلخوش این همه محالاته


می شنوی که اتفاقی نمی افته، سایه ی لاله به داغی نمی افته

آسمونا آبی و مزرعه سبزه، گذر ملخ به باغی نمی افته


حالا که نمی تونی این همه سنگُ آینِه بشکنی،
پس شیشه ی دلت رُ، با دلِ سنگِ آینِه ها بشکن

حالا که نمی تونی این همه بغضُِ صاعقه بشی، دریا ترین غمت رُ مثه یک قطره بی صدا بشکن


می شنوی که اتفاقی نمی افته، سایه ی لاله به داغی نمی افته

آسمونا آبی و مزرعه سبزه، گذر ملخ به باغی نمی افته


شایا تجلی          12/12/1384          3/3/2006           2/2/1427

 


شایا تجلی :: جمعه 84/12/12 ساعت 11:52 عصر داغ کن - کلوب دات کام

نوشته های دیگران ()

به نام خدای صلح و ترانه
بازهم فقط تویی که می پرستمت - رهاتر از پرنده
شایا تجلی _ ترانه سُرا
اوْل / فروردین / 1356
ساعت هشت و ده دقیقه ی صبح
اکنون نزدیک به { 300 - سیصد }
ترانه ی به حنجره سپرده دارد
(در داخل و خارج از ایران)
{20- بیست } عنوان کتاب چاپ شده
با نام های زیر محصول فعالیت ِ
سال های شاعرانه ی اوست
ادامه ی مطلب
لوگوی وبلاگ

بازهم فقط تویی که می پرستمت - رهاتر از پرنده

آمارهای بازدید وبلاگ
مجوع بازدیدها: 622311 بازدید

امروز: 77 بازدید

دیروز: 48 بازدید

پیوندهای روزانه
شایا تجلی در فیسبوک [42]
شایا تجلی ترانه سُرا [3623]
سایت رسمی شایا تجلی [1669]
کلوب شایا تجلی [1157]
[آرشیو(4)]


مطالب بایگانی شده


شایا تجلی ترانه سُرا
پاییز 83
زمستان 83 حادثه ی بم
زمستان 83
بهار و تابستان 84
زمستان 84
دختر ماه فروردین 85
دخترماه اردیبهشت 85
دختر ماه خرداد 85
دختر ماه تیر 85
دختر ماه مرداد 85
دختر ماه شهریور 85
دختر ماه مهر 85
دختر ماه آبان 85
دختر ماه دی
سالروز تولد خواهرم مینوی عزیز
محرم ماه قشنگ عاشقی
آلبوم ماندگار ناصر عبداللهی
دختر ماه بهمن
دختر ماه اسفند
شهرام جزایری
مناسبت ها
تسلیت ها
نوشته های دختری که عاشقم شده
پست تولدم
فاطمه (‏ص) ، روز زن ، مادر ،‏
ترانه 2
تیر 88
مرداد 88
90
فروردین 91
91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92

ترانه ی وبلاگ

اشتراک در خبرنامه

 


Search